محل تبلیغات شما

خیلی تحملم کم شده 

خیلی حساس شدم خیلی .زندگی برام جهنمه.روزی هزاربار ارزوی مرگ میکنم! 

 

م حرفم شده.بهم گفت تو همش مزاحمی! معدم از دستت درد میکنه.کارمندیتو ب رخم میکشی. ب من چ ربطی داره اینقدر برات خرج کنم.

تو خیلی پر توقعی. تو بارداریت مزاحمم بودیتو خیلی مریض شدی

 

تو تو تو

 

از وجودم دردم گرفت.این اولین بار نبود.

من از همون اولشم تزم این بود ک مزاحم نباشم ک کمک کار باشم.که نذارم اذیت شن.

از اینکه اوایل مزاحمشون بودم غصه میخوردم.همش دعا میکردم اونقدر زندگیم برکت داشته باشه ک کمکشون کنم.با اصرار اطرافیان باردار شدم.اوایل برای همین حرفو حدیثا نمیخواستم بگم بهشون.

وقتیبحث سیسمونی شد گفتم اصلا باهاشون کار ندارم هرچی دادن دستشون درد نکنه.

نمیدونم چرا اینطوری شد! ب حدی رسیدم ک دستم نمیکشه خونه بابام ی لیوان اب بخورم.

دلم تنگه.

داشتم میومدم بابا بوسم کرد گفت غصه نخور نفرینش نمیگیره.کلی دلداریم داد. دلم تنگشه.

خدایا منو ببخش عاقلم کن.از تقصیراتم بگذرمن خیلی بدم خیلی گناهکارم منو ب راه راست هدایت کن. خودت میدونی ک چقدر تلاش کردم دلشونو بدست بیارم.کمکم کن.خداااا.خواهش میکنم نذار غرق شم.

 

دلم میخواد چیغ بزنم گریه کنم دارم خفه میشم. کاش میشد داد بزنم زجه بزنم.

خدایا منووببخش . 

 

دعوای جدید در خانه پدری!

وحشی ترین ادمایی ک با حمایت تو نابودم کردند.

شرایط سخت بارداری...

تو ,خیلی ,ک ,ب ,کنم ,کن ,تو خیلی ,بوسم کرد ,بابا بوسم ,کرد گفت ,گفت غصه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها